وقتی می گوییم اسلام پاسخگوی همه مسائل مربوط به انسان بلکه عالم هستی است، گزافه نگفته ایم.
در قرآن کریم می خوانیم:
«وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِّکُلِّ شَیْء[1]».
و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند
«مَّا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِن شَیْء[2]»
ما در کتاب (آفرینش، بیان) هیچ چیز را فرو گذار نکردیم.
این آیات به صراحت به جامعیت اسلام و اینکه می تواند پاسخگوی همه نیازهای بشری باشد اشاره می کند.
در این بین «طب» مستثنی نیست.
حجم عظیم روایات پزشکی که در زمینه پیشگیری از بیماری، سلامتی، و حتی درمان در جوامع حدیثی شیعه و سنی، نشان از اهتمام دین اسلام و رهبران آن بر «طب» دارد.
اگر قید «اسلامی» را بر «طب» بزنیم هیچ اتفاق خاصی علیه اسلام نخواهد افتاد چرا که این قید ، قید حقیقی «طب» است.
دلیل اینکه برخی از اسلام شناسان با طب اسلامی مخالفت دارند و حتی منکر آن هستندشاید به چند علت باشد:
– نبود آگاهی کافی در این زمینه .
– ملاحظاتی در چنین اظهار نظرهایی دارند.
از جمله این ملاحظات جلوگیری از حجم عظیم مدعیان آگاه به «طب اسلامی» است.
قطعا ما متخصصین و مجتهدینی در زمینه «طب اسلامی» داریم. ولی برخی از طلاب که تخصص کافی برای طبابت ندارند و صرفا با خواندن یک جزوه و یا یک کتاب، ادعای طبابت می کنند، مردم را به خاطر نسخه های نادرست، نسبت به دین اسلام و «طب اسلامی» بدبین کرده اند. حتی برخی از این آقایان، ادعای بنیانگذاری «طب متعالیه» را دارند. طبی که به زعم مدعی اش، تلفیقی از طب هندی، چینی، یونانی، سنتی، اسلامی، طلسمات، جن گیری و ماوراء طبیعه است و این درحالی است که این تلفیقات را بزرگانی مثل ابن سینا رحمه الله انجام داده اند ولی ادعای بنیانگذاری طب متعالیه را هرگز نکرده اند.
وجود «غیر متخصص» در حیطه «طب اسلامی» باعث شده برخی مراجع، موضع علیه طب اسلامی بگیرند و کلا آن را منکر شوند.
به نظر نگارنده، باید جانب انصاف در خصوص طب اسلامی رعایت شود. برای این کار چند پیشنهاد تقدیم می گردد:
1- روایت مربوط به طب بعد از جمع آوری پالایش رجالی و فقه الحدیثی شود.
2- طب جدید به کمک تایید این دسته روایات بیاید.
3- حوزه علمیه و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی، در راستای تبیین و ترویج «طب اسلامی» همکاری نمایند.
4- برای دانش پژوهان «طب اسلامی» مدرک رسمی برای طبابت صادر شود.
نکته:
شاید یکی از دلایلی که علیه «طب اسلامی» از ناحیه غیر حوزویان موضع گرفته می شود دو چیز عمده باشد:
1- کسادی بازار دارو برای دلالان دارو و سازندگان آنها. چون طب اسلامی بر استفاده از داروهای گیاهی و دعا تاکید دارد اما طب مدرن بر داروهای شیمیایی تاکید دارد. وقتی مردم به سمت داروهای گیاهی بروند خود به خود تولیدی های داروها تعطیل خواهدشد.
2- کسادی کار پزشکان
فرایند درمان در «طب اسلامی» ، جامع نگری است ولی طب مدرن جزئی نگر است و این در حالی است که بیماری همه وجود شخص را تحت الشعاع قرار می دهد.
طبیب اسلامی علاوه بر تجویز دارو از دعا و مناجات و ذکر نیز برای بهبود بیماری بهره می گیرد ولی پزشکی اکادمیک، غالبا دارو تجویز می کند و دیگر هیچ.
طبیعی است با روی کار آمدن طب اسلامی بسیاری از پزشکان از روند درمان ناراضی خواهند بود.
خادم اسلام و مسلمین محمد علی فتحی
پی نوشت:
www.hajfathi.ir